جمعه، اسفند ۲۷، ۱۳۸۹

خودکشی در یک اقدام روان پریشانه

یک روز مزخرفی هم داریم که شما بهش می گویید ولنتاین. ریدم به ولنتاین؟
بیس سالم که بود رفته بودم برای دوست پسرم هدیه ی ولنتاین بخرم و همین کار را هم کرده بودم و خانه برگشتنی، یادم افتاده بود که دوست پسر ندارم اصلاً. دوست پسر نـَمـَنه؟
 در یک آن حسی  مبنی بر کس مغز بودن در حدٌ جواد خیابانی بهم متبادر شد. و هزاران حس عن و گه ِ دیگر. شما متوجه نیستید، باید دست ِ کم یک بار از خودتان کـیر خورده باشید تا به همچین حسی برسید. برای این کار بروید برای کسی که وجود خارجی ندارد ولی خودتان توهٌم زده اید که وجود دارد، کادوی ولنتاین بخرید. مواد لازم مقداری پول، یک عدد آدم ِ کس مغز، متشکرم.
بله، می گفتم. من آمدم خانه. و شدیداً حس کردم که ریده ام. در هر زمینه ای جدٌاً ریده ام و باید بروم. باید امشب بروم. چراکه خداوند اینور و اونور وعده داده که در آن دنیا برایمان بیشتر ریده است. 
من آیا فکر می کردم که با یک خشاب ترامادول صد می میرم؟ نمی دانم.
 بیس سالگی سنی نیست که در آن شعور ِ آدم قدٌ ِ پشکل باشد. درهر صورت شعور من در بیس سالگی قدٌ پشکل بوده آقاجون. یک خشاب ترامادول صد آدم را نمی کشد، برای اطلاعات عمومی گفتم. من هم نمردم. این کارها کون کونک بازی است شما هم می دانید. نتیجه اش این شد که مغز من پکید، در همین حد. دو-سه تا از مویرگ های مغزم پاره شد و خون از چشام زد بیرون. دهنم کف کرد و پخش شدم رو زمین. خیلی مهم است که آدم چه ریختی بمیرد و مردن با دهن ِ کف کرده خیلی گنـد است.
گندتر از آن بعدش است. نمردی ولی یک جای سیستمت عیب کرده مثلاً. الان روزی سه نوبت من پسوورد اکانت های مختلفم را یادم می رود و وقتی دارم حرف میزنم ادامه ی حرفهام را فراموش می کنم دیگر هم یادم نمی آید چی داشتم می گفتم، و اینها تازه خوب هاش اند. 
فلذا شما اگر واقعاً راست کرده اید که بمیرید این عن بازی ها را ول کنید. بروید برج میلاد، طبقه ی آخر و چک کنید چیزی سر راهتان نباشد گیر کنید بهش. خودتان را پرت کنید پایین و شک نداشته باشید که عین تاپاله می پاچید رو آسفالت.  

۳ نظر:

ناشناس گفت...

هر وقت خواستی بری بالای برج میلاد بگو منم بیام.
جددن عارضم.
;)

pidexx گفت...

سلام سارا.اعصاب داغونی داری.خوشحالم که نرفتی و ناراحت برای آسیبی که به خودت وارد کردی.تا حدودی درکت میکنم.نمیگم کامل،چون کاملا شرایط تو رو نداشتم.به هر حال هرکسی تو زندگیش نمونه این شرایط براش پیش میاد،بعضی زودتر تموم میشه ، بعضی هام بیشتر طول میکشه.اما مطمئن باش هیچ وقت ادامه دار نیست.دوست ندارم حرفای تکراری بهت بزنم.خودمم مدتیه حال بگایی دارم،داغونم.خودم رو با سیگار و موزیک تخلیه میکنم،البته نه با این آشغال پاپ ها.عید مام عید نیس،باور کن اما

خودت رو اذیت نکن، شرایط همیشه یکجور نمیمونه.امیدوارم همینطور که چایی میخوری،به فرداهای قشنگتر هم فکر کنی :)

زن باش گفت...

نوشتهات با این که بلندن ولی‌ کونشو برام میذاری که بخونم یعنی‌ خیلی‌ خوبن یاااااه کلی‌ حال کردم که پیدات کردم هزارتا مااچ